یه دل نه صد دل عاشقم!!!

تو دیوونه رفتی...بی بهونه...هنوز رفتنتو باور ندارم!

 

خدایا حواست هست؟!

صدای هق هق گریه هایم می اید...

از گلویی که تو از رگش به من نزدیکتری!

تو یادت نیست ولی من خوب به خاطر دارم

برای داشتنت دلی را به دریا زدم

که از اب واهمه داشت...!!

نوشته شده در پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:6 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

امشب یه هوس عجیب غریب کردم

هوس گوش دادن صدای قلبت

حاضرم یه شب بارونی باهات بیام

که فقط سرمو بذارم رو سینت

صدا قلبتو گوش بدم و بی حرف و بهونه

بگیرم بخوابم...

نه سیگارهای زیاد میخواهد!

نه سری زیر اب!

نه بالا رفتن از هیچ کوهی...

نفست که نپیچد... نفسم می برد!!!

نوشته شده در چهار شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:0 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

لباسم بوی اشنایی میده

اره بوی اشناییه

بوی عطر توست...نمیدونستم بخندم یا

گریه کنم

فقط بو کردم مثل دیوونه ها نه یه بار

نه دوبار

چشمام رو بستمو بو کردم

عطر تورو

خواستم خودمو تو اغوشت حس کنم

اینبار شدید تر از قبل بوییدمش

اتاقم تاریک بود چشمام رو باز کردم

خبری از اغوشت نبود

نه تو بودی نه اغوشت

راستی چند روزه رفتی؟چند روزه نیستی؟

یک روز؟یک هفته؟یک ماه؟یک سال؟

خیلی وقته نیستی

حتی صدات رو هم نشنیدم

راستی تن صدات چجوری بود

الان تو کجایی؟

اصلا دلتنگی؟بیقراری؟

دلت برا کی می تپه؟

سرت به کی و چی گرم بود که منو زود فراموش کردی؟

منو مفت فروختی مفت

با چه رویی میخوای برگردی پیشم؟

با کدوم دل بیام استقبالت؟

یادته چقدر دوست داشتم؟

یادته برات میمردم؟

کاش برگردی

میبخشمت

قول میدم...

فقط برگرد...

عجب شبیه امشب...داره میسوزه چشمام...

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:53 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

نفست باران است

دل من تشنه ی ابریدن ابر

دل بی چتر مرا مهمان کن!!!

اینجا جایی برای ارامش میخواهم!

جایی مثل اغوش تو...!

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:41 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

تمام ناتمام من

نمیدونم چجور بگم

یه حس بد تو قلبمه

یه بغض صدساله دارم

منتظر شکستنه

این روزا دل داد میزنه

بی خودی فریاد میزنه

میخواد بگه خسته شده

گاهی به دریا میزنه

تموم ناتمومه من

اره دوست دارم تورو

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:35 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

دنیارم اگه بدی دلم ازت صاف نمیشه

دلی که بشکنه و کدر شه شفاف نمیشه

نه دیگه دوست دارم محاله باورم بشه

اسم تو محاله همسایه دفترم بشه

حیف قصری که برات تو رویاهام ساخته بودم

من مقصر نبودم چون تورو نشناخته بودم

اصل مطلب اینه که برو پی کار خودت

کاش با اون سختی نیومده بودم,تولدت...

نوشته شده در شنبه 26 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:1 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

خدایا...در انجماد نگاه های سرد این مردم

دلم برای جهنمت تنگ شده...

سوت پایان را بزن...

من حریف هرزگی تو و احمق بودن خودم نمی شوم...!

نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:19 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

دیشب که نمیدانستم برای کدام یک از دردهایم گریه میکنم...

کلی خندیدم...!!!

یادته گفتی به شرافتم قسم تا اخرش هستم؟!

شرافتت پیش من گرو موند...

حالا با عشق جدید چیکار میکنی بی شرف؟!

نوشته شده در جمعه 25 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:56 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

به حرمت اون شاخه گل سرخ که لای دفتر خاطراتم خشک شد

به حرمت قدم هایی که تو اون کوچه همیشگی زدیم!!!

به حرمت بوسه هامون...

نه!!

تو حتی به التماس هایم اعتنا نکردی...

قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه توام که ساده فریبم داد

قصه به پایان رسید و من هنوز

بی عشق تو از رویاها دلگیرم...

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 9:24 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

بیا برای یکبار هم که شده

                     دست به خلاف بزنیم!!!

من اندوه تورا می دزدم          تو تنهایی مرا!!!

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 9:7 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

میدونی بهشت کجاست؟

یک فضای چند وجب در چند وجب...!!!

میان بازو های کسی که دوستش داری...

نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:12 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |

 

همه دارایی هایم دوستت دارم هایی است که به تو بخشیده ام...

دارایی ام فدای تو...!اما حالا که تمام دوستت دارم هارا از من گرفته ای

با دستهای خالی از دوستت دارم چه کنم؟!

خالی شده ام از تو...

خالی...!

نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:31 توسط یه دیوونه که هنوز عاشقته...| |


Power By: LoxBlog.Com